خدا کجاست؟
ی یک سایت کاملا ی*
اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
نویسندگان
نظر سنجی

تیم محبوب شما چیست؟

چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ghomes و آدرس ghomes2013.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 351
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1

نام و نام خانوادگي
پست الکترونيکي
شماره تلفن
مبلغ به تومان
توضيحات
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 351
:: کل نظرات : 17

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 7

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز :
:: باردید دیروز :
:: بازدید هفته :
:: بازدید ماه :
:: بازدید سال :
:: بازدید کلی :
خدا کجاست؟

 

خدا کجاست؟

فرزندم! پرسیده بودی، خدا کجاست؟ تو زمینه؟ و من جواب دادم: نه عزیزم، خدا همه جاست. روی زمین، آسمون، روی کوه و تو به من گفتی: مامان تو دروغ می گی، چون وقتی باهم به کوه رفتیم من خدا رو ندیدم و من در جواب گفتم خدا دیدنی نیست، خدا مثل نوره.

سؤال عجیبی است. چرا می‌ گویم عجیب؟ برای این که من هم این سؤال را وقتی به سنّ تو بودم از پدرم پرسیدم. و پدرم برایم تعریف کرد که او هم این سؤال را از پدرش پرسیده؛ و پدربزرگ من از پدرش… این است که عجیب است.

راستش را بخواهی این سؤال، سؤالِ همه‌ی فرزندان آدم است؛ و چه سؤال خوبی است. می ‌دانی چرا؟ حالا برایت می ‌گویم.

همه‌ی ما گم کرده ‌ای داریم که نامش خداست! و همه دنبالش می ‌گردیم و خودمان نمی ‌دانیم. بگذار برایت مثالی بزنم: فرض کن کودکی حیران و سرگردان، این سو و آن سو می‌چرخد و می‌گرید و از این و آن سراغ کسی را می‌گیرد. این «پرسیدن» و «گریستن»، نشان از دو چیز دارد:

نخست آن که «حتماً کسی وجود دارد» که نشانش را از این و آن می ‌گیرد؛

و دوم آن که «حتماً او را دوست دارد» که از فراقش می ‌گرید.

راحت‌تر برایت بگویم، «پرسش» آن کودک، نشانه‌ی «عقل» اوست و «گریستن» نشانه‌ی «عشق» او.

و خدا، این «عقل» و «عشق» را برای همین به فرزندان آدم داده است که او را بخواهند و بجویند و بیابند. و حالا خوشحالم که تو، هم عقل داری و هم عشق.

خدای مهربان تو، در همین نزدیکی‌هاست. نزدیک‌تر از آن‌چه فکر کنی؛ نزدیک‌تر از رگ گردن؛ نزدیک‌تر از خودت… فقط باید کمی، فقط کمی بهتر ببینی، بهتر بشنوی و بیش‌تر فکر کنی، همین!

آن وقت است که تمام زیبایی‌ها را نشانی از نشانه‌های «جمال خدا»، و تمام عظمت‌ها را نشانی از نشانه‌های «جلال خدا» خواهی یافت.

خدا کجاست؟

آن وقت است که حس می‌کنی چقدر به او نزدیکی و او نیز چقدر به تو نزدیک است. آن ‌قدر نزدیک و صمیمی که بی‌واسطه‌ی این چشم و گوش، محو زیبایی‌هایش می‌شوی و صدایش را می‌شنوی و احساس می‌کنی چه‌قدر دوستش داری.

آن وقت است که اگر نیم‌شبی یا سحرگاهی ـ و یا هر وقت و بی ‌وقت ـ آرام گفتی: «ای خدای من!»، جواب می ‌شنوی: «چه می‌خواهی بندة من؟»

آن وقت حس می‌کنی که رها و آزادی… و آن وقت است که لذّتِ گفت و گو با محبوب را با هیچ چیز عوض نمی‌کنی.

آری عزیزم… سؤال خوبی است؛ راستی «خدا کجاست؟»

من می‌گویم: «همین نزدیکی ‌ها.»

تو چه می ‌گویی؟



تعداد بازدید از این مطلب: 123
موضوعات مرتبط: , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : علی حسین غلامی
تاریخ : چهار شنبه 12 تير 1392
نظرات
مطالب مرتبط با این پست

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








منو اصلی
صفحات
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید